کد مطلب:277264 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

روایات و یاران حضرت مهدی
طبق روایات، یاران خاص حضرت مهدی (علیه السلام) 313 نفر می باشند كه همگی از تربیت شدگان مكتب ولایت و از عاشقان دلباخته خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) هستند. هنگام ظهور آن حضرت، به گِردش حلقه می زنند و به یاری آن حضرت می پردازند.

اكنون برای آشنایی باخصوصیّات این عدّه، قسمتی از احادیث را بررسی می كنیم:

1 ـ از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است كه فرمود:

«گویا اصحاب قائم (علیه السلام) را می بینم كه تمام شرق و غرب عالم را تحت سیطره خود در آورده اند. در تمام دنیا چیزی نیست جز این كه از آنها اطاعت می كند؛ حتّی درندگان زمین و پرندگان شكاری نیز تلاش می كنند كه رضایت آنان را جلب كنند. چون یكی از آنها بر منطقه ای بگذرد، آن قطعه زمین بر دیگر زمینها مباهات كند و گوید: امروز یكی از یاران قائم (علیه السلام) بر روی من پای نهاد». [1] .

2 ـ در حدیث دیگری در همین رابطه، از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود:

«... قائم (علیه السلام) 313 نفر را به تمام اقطار و اكناف عالم می فرستد قبل از رفتن دست مباركش را بر سینه و بین دو كتف آنها می كشد، پس در هیچ حكمی فرو نمی مانند. دیگر هیچ نقطه ای در روی زمین باقی نمی ماند جز این كه به یكتایی خدا و پیامبری رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در آن گواهی داده می شود.

و این است معنای این آیه شریفه كه می فرماید:

(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فی السَّماواتِ وَ الأَرضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إلَیْه یُرجَعُون). [2] .

«هر كه در آسمانها و زمین است، خواه و ناخواه در برابر او تسلیم می شود، و بازگشت آنها به سوی اوست»». [3] .

3 ـ ابان بن تغلب می گوید: در خدمت امام صادق (علیه السلام) در مسجد الحرام بودم، و دست من در دست مبارك آن حضرت بود كه فرمود:



[ صفحه 438]



«ای ابان! به زودی خدای ـ تبارك و تعالی ـ 313 نفر را در این مسجد گرد می آورد كه مردم مكّه خیال می كنند كه هنوز پدران و نیاكان آنها آفریده نشده اند. در دست آنها شمشیرهایی است كه روی هر شمشیر نام، نام پدر، لقب و دیگر خصوصیّات صاحبش نوشته شده است. آنگاه منادی آسمانی بانگ بر می آورد كه ای اهل عالم! این مهدی است كه چون داود و سلیمان داوری می كند و مطالبه بیّنه نمی نماید». [4] .

4 ـ مفضّل از امام صادق (علیه السلام) نقل می كند كه فرمود:

«هنگامی كه امر ظهور امضا شد، امام (علیه السلام) خدای را با نام عبرانی اش می خواند؛ آنگاه 313 تن از یارانش چون پاره های ابر پاییزی به دور او گرد می آیند. آنها پرچمداران حضرت مهدی (علیه السلام) هستند. آمدن آنها به مكه دو گونه است:

1 ـ افرادی كه شبانه از رخت خواب هایشان ناپدید می شوند و صبح در مكه می باشند.

2 ـ افرادی كه در روز روشن بر ابر سوار می شوند و با نام، نام پدر، حسب و نسبشان شناخته می شوند.

مفضّل گوید: من عرض كردم: فدایت شوم! كدام یك از این دو گروه ایمانشان قوی تر است؟

فرمود: آنها كه بر ابر سوار می شوند و یك باره ناپدید می گردند. (یعنی بستگانشان آنها را گم می كنند و از آنها مطّلع نمی شوند) و خداوند در حقّشان فرموده:

(أیْنَما تَكُونُوا یَأتِ بِكُمُ اللهُ جَمِیعاً) [5] .

«هر كجا كه باشید خداوند همگی شما را یك جا گرد می آورد»». [6] .

5 ـ مسعده می گوید: در محضر امام صادق (علیه السلام) بودم كه ابو بصیر عرض كرد: آیا امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، شهرهای اصحاب قائم (علیه السلام) را می دانست آنچنان كه تعداد آنها را



[ صفحه 439]



می دانست؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود: آری! به خدا سوگند! فرد فرد آنها را با نام، نام پدر و محلّ سكونتشان می دانست.

ابو بصیر گفت: جانم به فدایت، آنچه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می دانست امام حسن مجتبی (علیه السلام) نیز می دانست، و آنچه امام حسن (علیه السلام) می دانست، امام حسین (علیه السلام) نیز می دانست، و آنچه امام حسین (علیه السلام) می دانست به شما منتقل شده است؛ جانم به فدایت! مرا از حال آنها با خبر كن.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: روز جمعه بیا نزد من تا تو را آگاه سازم.

ابو بصیر گوید: روز جمعه به محضر امام (علیه السلام) رسیدم؛ فرمود: رفیقت كجاست تا برای تو بنویسد؟ (ابو بصیر نابینا بود و رفیقی داشت كه احادیث را برای او می نوشت)

گفتم: برای او كاری پیش آمد و من نخواستم دیرتر از وقت مقرّر بیایم.

آنگاه امام (علیه السلام) خطاب به یكی از حاضران، فرمود: برای او بنویس:

«بِسْمِ اللهِ الَّرحْمنِ الرَّحیمِ، هذا ما أمْلاهُ رَسُولُ الله ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ عَلی اَمیرِالْمُؤمِنینَ (علیه السلام) وَ اَوْدَعَهُ إیّاهُ مِنْ تَسْمِیَةِ أصْحابِ الْقائِمِ (علیه السلام) وَعِدَّةُ مَنْ یُوافیهِ مِنَ الْمَفْقُودینَ عَنْ فُرُشِهِمْ وَ السّائِرینَ إلی مَكَّةَ فی لَیْلَة، وَ ذلِكَ عِنْدَ اسْتِماعِ الْصَّوْتِ فی السَنَةِ الَّتی یَظْهَرُ فیها أمْرُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمُ النُّجَباء وَ الْفُقَهاء وَ الْحُكّامُ عَلیَ النّاسِ...»

«به نام خداوند بخشنده بخشایش گر. این متن چیزیست كه رسول اكرم آن را املا كرد، و امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن را نوشت و آن را در نزد او به ودیعت نهاد. این متن، مشتمل بر نام یاران قائم (علیه السلام) و تعداد آنها می باشد. همان ها كه از رخت خواب های خود ناپدید می شوند و در یك شب به مكه آورده می شوند.

این واقعه در هنگامی خواهد بود كه صدای آسمانی شنیده شود، و در همان سال امر خدا ظاهر خواهد شد. آنها نجیبان، فقیهان و فرمان روایان مردم هستند...»

آنگاه امام صادق (علیه السلام) خصوصیّات جغرافیایی هر یك را بر می شمارد و در پایان



[ صفحه 440]



می فرماید:

«اینها 313 تن می باشند. خداوند همه آنها را در شب جمعه در مكّه معظّمه گرد می آورد به گونه ای كه صبح همه آنها در مسجد الحرام می باشند و حتّی یك تن تخلّف نمی كند. پس در مكّه پراكنده می شوند و به دنبال منزلی می گردند كه در آن سكونت كنند.

مردم مكّه آنها را نمی شناسند و از ورود قافله ای كه برای حج، عمره یا تجارت آمده باشند اطّلاع ندارند، و لذا دچار حیرت شده از یكدیگر می پرسند: اینها از كجا آمده اند؟ روزهای قبل چنین افرادی را ندیده بودیم! اینها اهل یك شهر و یك تیره و قبیله نیستند، و زن و فرزند و مركب نیز همراه ندارند!

در این هنگام، مردی از بنی مخزوم مردم را عقب زده می گوید: من دیشب خوابی دیده ام كه بسیار بیمناكم.

او را پیش مردی از ثقیف می برند تا خوابش را باز گوید. او می گوید: دیشب در خواب ابری را دیدم كه از اوج آسمان به زیر آمد و روی خانه كعبه قرار گرفت. این ابر پر از ملخهایی بود كه بالهای سبز داشتند و به چپ و راست پرواز می كردند؛ به هر شهری كه می رسیدند آن را طعمه حریق می كردند، و به هر قلعه ای می رسیدند آن را ویران می نمودند.

مرد ثقفی می گوید: امشب لشكری از لشكرهای الهی فرود آمده كه شما یارای مقاومت در برابر آن را ندارید.

آنها نیز داستان ورود این جمعیّت ناشناس را بازگو می كنند و از نزد او خارج می شوند و تصمیم می گیرند كه با آنها نبرد كنند؛ ولی دلهایشان پر از رعب و وحشت می شود و به یكدیگر می گویند: شتاب نكنید! اینها تاكنون كار خلافی انجام نداده اند؛ دست به اسلحه نبرده اند؛ كوچكترین اخلالی در كارهای شما ایجاد نكرده اند و شاید برخی از بستگان شما در میان آنها باشد. هرگاه كار خلافی از آنها مشاهده كردید، آنگاه دست به كار شوید و آنها را از شهر خود بیرون كنید. اینها چهره هایی نورانی و ملكوتی هستند و وارد حرم امن الهی شده اند، پس تا كار خلافی انجام نداده باشند، باید در امان باشند.



[ صفحه 441]



مرد مخزومی كه بزرگِ مردم مكّه است می گوید: می ترسم كه نیرویی بزرگ در پشت سر اینها باشد، تا نیرو نرسیده و اینها در اقلیّت هستند اینها را محاصره كنید؛ گمان می كنم كه تعبیر خواب آن پیر مرد صحیح باشد و پیروزی شكوهمندی در انتظار اینان باشد.

یكی از آنها می گوید: اینها مسلّح نیستند و اگر نیرویی كه ممكن است در پشت سر اینها باشد غیر مسلّح باشند ضرری نمی توانند به شما برسانند، و اگر سپاه مسلحی به سراغ شما بیاید، آنگاه اینها را می گیرید و چون آب خوردن نابودشان می كنید.

در این مقوله ها سخن می گویند كه شب فرا می رسد و خواب بر آنها مسلّط می شود و دیگر اجتماع نمی كنند تا این كه حضرت قائم (علیه السلام) قیام كند. پس یاران او با یكدیگر ملاقات می كنند، گویا همگی از یك پدر و مادر به دنیا آمده اند؛ اگر شب از هم جدا شوند، صبح گرد هم می آیند». [7] .

ابو بصیر گفت: آیا مؤمن در روی زمین منحصر به آنها خواهد بود؟

امام صادق (علیه السلام) فرمود

نه، ولی این ها نجبا، فقها، قضات و حكّام شرع هستند كه دست پر مهر امام، قلب آنها را نوازش داده است و در هیچ موردی از حل مشكلش باز نمی مانند. [8] .


[1] بحار الانوار، ج 52، ص 327، ح 43.

[2] سوره آل عمران، آيه 83.

[3] بحار الانوار، ج 52، ص 345.

[4] غيبت نعماني، ص 313 باب 20، ح 5.

[5] سوره بقره، آيه 148.

[6] غيبت نعماني، ص 313، ح 3؛ بحارالانوار، ج 52، ص 368، ح 153؛ بشارة الاسلام، ص 203.

[7] دلائل الامامة، ص 554؛ الملاحم و الفتن، قسمت ملحقات، ص 375 ـ 380.

[8] تفسير برهان، ج 1، ص 163.